عشق *تنهایی* آخرین مطالب لینک های ویژه پیوندهای روزانه آمار وبلاگ
یکشنبه 92 شهریور 3 :: 3:13 عصر :: نویسنده : مهردادلشنی
دو رکعت گربه برای خاطره هایم !
می نویسم از تو ای زیبای من / می سرایم از تو ای رویای من
من به تو نگاه میکردم و تو به ساعت . . .
تو که تقصیری نداری / سادگی از دل من بود
به اندازه ی چشمان کفتربازی که کفترش بر بام دیگری نشسته ، بیقرارتم !
عهد کن یارم بمانی تا قیامت ، ای رها / اولین و آخرین عشقم بمانی ، با وفا
چه کنم با این دل شکسته ی بی قرار ؟!
باران من ، روزی باریدی بر تن خسته من ، قلب من شد عاشق تو !
صدا میزنم ! نه تو را ! بلکه عشق را !
امروز خاطراتت را سوزاندم اما بوی خوش هیزمش بی قرارم کرد دلتنگت شدم . . .
گفتم دل و جان بر سر کارت کردم / هر چیز که داشتم نثارت کردم
می بینی ؟!
تا چند نظر به روی مهتاب کنم / خود را به هوای دیدنت آب کنم
مثل ساحل آرام باش ، تا مثل دریا بی قرارت باشند . . .
اینهمه من دلتنگ بودم . . . ! موضوع مطلب : |
||